loading...
کلوپ جوانان بی غم

hasan بازدید : 5 شنبه 18 آذر 1391 نظرات (0)

تو بیمارستان بغل تخت بابا بزرگم رو صندلی خوابم برده پرستاره امده میگه اقا اقا شما همراهشی?
میگم پ نه په عزرائیلم امدم جونش بگیرم خسته بودم یه لحظه چشمام رفت رو هم خوابم برد مرسی بیدارم کردی!!

فرستنده : -_-saman-_-


 

یارو بجای توپ پای منو شـوت کرده 2تا لنگام رفته هوا ، رفیقم میگه زدت ؟؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــ حرکت ماتریکسی رفتم حواسشون پرت شه شما از پشت حمله کنین !!!

فرستنده : -_-saman-_-

 

رفتیم گوسفند بخریم یارو می گه می خواین بکشینش?
میگم په نه په ماشین خراب شده بود می خوایم سوارش شیم با بچه ها بریم شمال!!

فرستنده : -_-saman-_-

 

رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه

فرستنده : -_-saman-_-

 

*دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید… با تشکر!

فرستنده : -_-saman-_-

 

رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!

فرستنده : -_-saman-_-

 

با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان ۲ رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان ۲ آشپزی…!

فرستنده : -_-saman-_-

 

به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده…

فرستنده : -_-saman-_-

 

به مامانم اسکانس 200 تومنی دادم میگه بندازم تو صندوق صدقات میگم پـَـــ نــه پـَـــ بزار تو بانک سودشو بگیر !

فرستنده : ارش

 

بعد از کلی کلنجار رفتن با شریکم بهش گفتم باید از هم جدا شیم میگه یعنی جداً ازهم جدا شیم؟
میگم پـَـــ نــه پـَـــ من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم، تو بگی که نمیتونم

فرستنده : ارش

 

به یارو میگی: آفتابه داری؟
میگه: برا خونه می خوای؟
پ نه پ برا قالب کیک جشن تولد بابام می خوام، آخه سنتی دوست داره.

فرستنده : rezvan0007

 

به مامانم میگم شام حاضر نشد ؟
میگه : گشنته ؟
میگم پـ نه پـــــ ؟! هواپیمایی که داره غذا می بره سومالی معطل توئه زود باش!

فرستنده : Hermit

 

بوی آبگوشت خونه رو برداشته از بیرون اومدم در قابلمه رو برداشتم میگم آبگوشته؟
مادرم میگه پـَ نـ پـَ آب هویجه پختم ببر سر خیابون بفروش لیوانی 1000تومن سودش نصف نصف
میگم مامان شیطون شدی آ
بابام خوابونده پس گردنم میگه بیشعور با مامانت درست صحبت کن
خداییش از پـَ نـَ پـَ بگذریم این فک و فامیله داریم؟

فرستنده : عرفان

 

دیشب منو بابامم داشتیم فیلم میدیدیم که مامانم یه بشقاب نارنگی آورد, اولش هم خودش یکی برداشت پوست کند, همین که اولین دونه رو خورد گفت: خیلی ترشه بیا امیر تو بخور منم با یه حالت(o_O) میگم اگه ترشه پس چرا من بخورم, میگه خوب پس بده بابات بخوره...!!!
من:)
بابام:\
مامان خانواده دوسته ما داریم؟؟؟

فرستنده : unknown

 

کارگذار بانک اومده کلی برام از سپرده هاش تعریف کرده، آخر دست بهش میگم میخوای سپرده باز کنم؟
میگه پ ن پ اومدم اینجا برات کلی حرف زدم که وقت فراغتمون پر بشه نریم سمت مواد!!!
من:)))
کارگذار بانک:l
صندوق جهانی پول:lllll
مورچه خور(خیلی ناز بود حیفم اومد ننویسمش):)))

فرستنده : smj13
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 72
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 96
  • بازدید ماه : 211
  • بازدید سال : 411
  • بازدید کلی : 3,723