loading...
کلوپ جوانان بی غم

hasan بازدید : 8 شنبه 18 آذر 1391 نظرات (0)

توی فرودگاه داشتم با راننده تاکسی صحبت میکردم یارو داره رد میشه میپرسه ببخشید شما ایرانی هستین؟راننده میگه پ ن پ چینی هستیم رومون فارسی ساز نصب شده

فرستنده : Ali 104

بابام میگه : برادرت خوابه؟ میگم پ ن پ رفته رو اسکرین سیور یه شوت که بهش بزنی روشن میشه

فرستنده : Ali 104

تو جاده بنزین تموم کردیم وایسادیم چهارلیتری تکون میدیم طرف اومده میگه : بنزین تموم کردین میگم پ ن پ میگیم هورا..... ما از این دبه ها داریم

فرستنده : Ali 104

رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم میگم منتظرم، میگه بیام پایین؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بیا بالا پشت بوم، با هلیکوپتر اومدم!

فرستنده : afra

رفتم خونه دوستم کمکشون کنم مبلهای جدیدشون رو ببریم بالا یه دفعه مبل ول شد رو پام و اشکم در اومد دوستم با خانمش پرسیدن دردت اومد ؟ گفتم پ ن پ از اینکه میبینم رابطه شما اینقدر خوبه دارم اشک شوق میریزم

فرستنده : Ali 104

داشتم چای میخوردم سوختم بابام پرسید سوختی؟ گفتم پ ن پ رفتم مرحله بعد

فرستنده : Ali 104

واسه استخدام رفتم یه شرکتی ، خانومه میگه : شما برای آگهی استخدام اومدین ؟
گفتم پَ نَ پَ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین !

فرستنده : محسن جون

مستند حیات وحش میدیدم ، دوستم میگه اون شیر سفیده میگن نادره ، درسته ؟
میگم پ نه پ اون قادر داداششه ، نادر رفته نون بگیره !

فرستنده : محسن جون

دارم گاو میدوشم داداشم میگه داری شیر میدوشی؟؟
گفتم په نه په آپدیتش کردم از امروز قهوه میده

فرستنده : ali

رفتم بانک به آقاهه پشت میز میگم آقا ببخشید شما صندوق دارین؟ میگه پ ن پ هاش بکم!!!

فرستنده : محسن جون

سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون گفتم مرسی آقا... می گه پیاده می شین؟ پ نه پ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد!

فرستنده : محسن جون

برق رفته بود بعد چند ساعت برق اومد بعد تلوزیون با صدای خفن روشن شد مامان گفت برق اومد؟گقنم پ ن پ صدای اعماق درونم بود(این اولین پ ن پ ای بود که خودم درست کردم)

فرستنده : sajjad s

رفتیم باغ وش دم قفس میمونا یاروو آمده دستش موزه
میمونه داره خودشو داغون می کنه آقاهه میگه بخاطر موزهااینجوری میکنه؟ پ ن پ بخاطر قیافه تو فکر کرده داداش گمشدشی

فرستنده : ISSA B

رفتم ساعت سازی به یارو می گم ساعتم کار نمی کنه، میپرسه یعنی درستش کنم؟
پـــ نه پـــ باهاش صحبت کن سر عقل بیاد بره سر کار!!!

فرستنده : amin S A

رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه بله می خوایید برید پیششون؟
پـــ نه پـــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم!

فرستنده : amin S A
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 94
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 118
  • بازدید ماه : 233
  • بازدید سال : 433
  • بازدید کلی : 3,745