سر میز شام یادت که میفتم بغض میکنم،اشک در چشمانم حلقه میزند و همه با تعجب نگاهم میکنند..لبخندی میزنم و میگویم:چقدر داغ بود...!!
آدما خنده هاشون همیشه از دلخوشی نیست... گاهی شکستن دلی کمتر ازآدم کشی نیست، گاهی دل اینقدر تنگ میشه که گریه هم کم میاره، یه جمله ساده گاهی چقدر واست غم میاره...
ای فلک گر من نمیزادی اجاقت کوربود؟! من که خود راضی بر این خلقت نبودم زوربود؟من که باشم یا نباشم کاردنیا لنگ نیست! من بمیرم یا بمانم که کسی دلتنگ نیست...
دلم تنگ است وبی یادت در این غربت نمی مانم!برای ناز چشمانت چه بی صبرانه میخوانم
!توهستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم
شعر واسه دلی که تنگ شده زیاد گفتن ولی جمله ای که وقتی به زبون میارمش صورتم خیس اشک میشه اینه:
به خودایی که میپرستی دلم تنگه....
برگرد.
دلم برات تنگ شده عزیزم... بخدا تحمل اینروزا خیلی سخته گرچه قول دادم بهت حرفی نزنم که جدایی ازم واست سخت بشه و از رو ترحم بمونی اما... حداقل اینجا که میتونم درد دل کنم اخه تو به قول خودت اهل این سوسول بازیا نیستی و نمیای توی این سایتا.... جات خالی عشقم اینجا مثه من تنها زیاده اصلا احساس غربت نمیکنم.. ملالی نیست جز... بیخیال برو خوش باش
من بودم،توویک عالمه حرف وترازویی که سهم توراازشعرهایم نشان میداد.. کاش بودی ومی فهمیدی وقت دلتنگی یک آه جقدروزن دارد...
اینجا مینویسم شاید گذر زمان تو را هم یه روز برای خواندن این مطلب به اینجا بکشاند...
من همانم که با اینکه میدانستم تو نمیتوانی با من باشی ولی باز دوستت داشتم.
منی که میدانستم بیشتر از نصف حرفهایت راست نبود ولی به احترام دلم باور میکردم!
و ندانستی که آنهایی که نصف شب با آنها میحرفی و وقتی اس ام اس هایی من نمیآیند میگفتی لابد حافظه پر شده است!!!! همه رفتنی أند و فقط چند روزی تو را میخواهند.
من تمام اینها را میدانستم. ولی دوستت داشتم.
عاشقانه هایی که برای او نوشتم
مهربانم روزی خواهد رسید که اس ام اس های شب بخیر گفتنمان را آرام درآغوش هم و در گوش هم نجوا کنیم....
آری روزی میرسد که دیگر برایم اس ام اس صبح بخیر نمی فرستی...آرام لب هایم را بر گونه هایت میگذارم و بوسه بارانت میکنم...چشمانت را که باز میکنی خیر ترین صبح من است...
پیام امشبم اینه [ دلتنگتم ]
شاید به گوشت برسه برگردی
حوصله خواندن ندارم..حوصله نوشتن هم ندارم..این همه دلتنگی دیگر نه باخواندن کم میشود..نه نوشتن...دلم فقط لمس آغوشت را میخواهد..فقط همین....!
من او را کامل شناختم و دل بستم اما................دست زمانه او را برد................
خنده هایم شکلاتی شده اند...
ولی زیادی خالص,
تلخ تلخ
در طالع من نیست که نزدیک تو باشم/
می گویمت از دور دعا، گر برسانند...
"سعدی"
ميترسم...
كسي بوي تنت را بگيرد..
نغمه دلت را بشنود..
و تو خو بگيري به ماندنش!!!
چه احساس خط خطي و جهنمي يست!
اين عاشقانه هاي حسود من....