loading...
کلوپ جوانان بی غم

hasan بازدید : 10 شنبه 18 آذر 1391 نظرات (0)

یه لحظه تصور کنید لوازم ارایش تحریم شه!
ای تو خیابونا میخندیم...
خدا کنه اگه اینجوری شد باهاش این کلیپسا که دخترا باهاش خودشونو شبیه شتر میکننم قحطی بیاد که خوشیمون کامل شه زندگیمون از این یکنواختی در بیاد!
هر کی موافقه بنوازه لایکو!

فرستنده : مهسا 22

وقتی راهنمایی بودیم شازکول مد شد
وقتی دبیرستانی بودم اسکل مد شد
الان که دانشجویم شنگل مد شده
به این میگن ادبیات دهه 60 و 70 که به جز نسل خودمون نسل قبل و بعد عاشقش شدن و کسی قدر مارو نمیدونه

فرستنده : Daneshjo Hastei

اقا ديروز يه گدا اومده جلوم من دلم سوخت بهش هزار تومن دادم برگشته ميگه داش اين كه چيزي نميكنه دلار گرون شده ها انگار تو باغ نيستي يه دو سه تومن بزار روش
من))))))))))))@(((@))
منم هزار تومن و ازش گرفتم
گفتم
برو كار كن مگو چيست كار
كه جوهر مردانگيس كار
به نظر شما خوب گفتم !!!

فرستنده : alim2

یادمه بچه بودیم یه پارک نزدیک خونه بابابزرگم اینا بود.با 2 تا پسرخالم و برادرم رفته بودیم تو اون پارک یه دفعه شیطون گولمون زد اون ته سیگارا رو برداشیتیم مثلا داریم سیگار میکشیم!نمیدونم چطوری شد بزرگترامون فهمیدن زدن دهنمونو سرویس کردن!گفتن ما شما رو به پلیس معرفی کردیم فردا توی میدون محله شلاقتون میزنن و نباید چیزی بخورین چون دردش بیشتر میشه!آقا ما هم خر بودیم تا فرداش از گرسنگی مردیم که شاید درد شلاق کمتر بشه!
هنوز هم که هنوزه یاد حماقت اون موقمون می افتیم خندمون میگیره(یادمه پسرخالم میخواست انجیر بخوره کلی نصیحتش کردیم که نخوره!دلمون واسش میسوخت که بیشتر از ما درد میکشه!)

فرستنده : reza1372

اقاااا وقتي دبيرستان بودم امتحان رياضي شدم 15 منم اعتراض زدم روش دوباره پيگيري كردن جوابش اومد ديدم شدم 5 رفتم مدرسه گفتم چرااا گفتن نمره اول اشتباه شده بود خواستم باز اعتراض بزنم ترسيدم اون 5 بشه صفر
ديگه بيخيالش شدم از اون روز به بعد پشت دستمو داغ كردم ديگه نرم تو كار اعتراض
به شمام توصيه ميكنم اينو از يه داغ ديده بشنوين

فرستنده : alim2

انقد بدم مي اومد، تو ايام مدرسه، دقيقا سر امتحان، جوهر خودكارم پس ميداد..
گند ميزد به برگه امتحان، خيال خشك شدن هم به سرش نميزد..
حالا فووووت فووووت تا خشك بشه.. همچين درگيري هايي داشتما :)

فرستنده : D$D$D

چقد من از این بچه خرخونا بدم میاد اخه...دوستم ز زدم میگم چه حالی داد 2روز تعطیل شدیم میگه اه چیه بابا آخر ترمی درسامون عقب موند...اخه من چی نثار این بشر کنم؟؟؟

فرستنده : Mehran & A

یه ماشین لوکس شاسی بلند دیدم که سانروفشو باز کرده بود
و ۲ تا بچه سرشونو عاورده بودن بیرون مث چی حال میکردن
یاد بچگی های خودم افتادم همچنین حسی رو پشت وانت تجربه میکردیم !

فرستنده : reza rahsepar

من یه سال عیدی یه کم گرفتم (روی هم 30 تومن ) گودزیلا های خانواده 50 تومن من من4تا تومنی برداشتم 5 بهشون گفتم 1اسکناس تون رو بدین من تا دوتا بهتون بدم اون هم دادن چه کیفی کردم به قول سید مصطفی اینجور آدمی ام من
چیزی که من فک میکنم اونا هستن:خر
چیزی که اونا فک میکنم من هستم : فرشته

فرستنده : امیر77

یادش بخیر دوره دبستان میومدیم میگفتیم یه سوال هم غلط نداریم
راهنمایی: یه غلط دارم
دبیرستان:یدونه درست زدم!!!!!!!!!!!!!!
حالا تو دانشگاه:فک کنم یه سوال رو فهمیدم

فرستنده : امیر77

اوناى که بچگيشون رو با ميکرو گذروندن بخصوص اونايى که با قارچ خور و بمب گذار حال ميکردن
پرچم بالا.!.!.!

فرستنده : علی بلا

خدا شاهده که دروغ نمیگم،اصلا شیر سماور تو حلقم اگه دروغ بگم.اول راهنمایی بودیم و فکر میکردیم بزرگ شدیم!ی روز مونده به روز معلم پول گذاشتیم به تعداد بچه ها تخم مرغ خریدیم...خلاصه روز معلم ما بودیم و ی سطل تخم مرغ که ناگهان گفتم:....هر کی تخم مرغ نکوبه به تخته،چشتون روز بعد نبینه کل کلاس رو بوی گند برداشته بود و تخته سیاه تبدیل به تخته زرد شد!خلاصه معلم وقتی اومد صحنه رو دید ناظم رو صدا کرد اونم اول همرو توپ کتک زد بعد گفت لخت شید با زیرپیرهناتون کلاسو بشورید.۵نمره هم انظباط قرار بود کم شه که نشد.

فرستنده : abas_m223

چند وقت پیشا داخل تاکسی پشت چراغ قرمز بودم.وقتی چراغ سبز شد دیدم اونورتر یه ماشین(راننده خانوم) دنده رو خلاص کرد ماشین خورد به ماشین پایینی(یه مقدار سربالایی بود) بعد زد تو دنده گاز داد خورد به ماشین جلویی دو باره نمیدونم دنده عقب گرفت یا خلاص کرد خورد به ماشین پشتی بعد دوباره زد تو دنده گاز داد خورد به ماشین جلویی...
دیگه من تا همینجاشو دیدم تاکسی حرکت کرد رفت و دیگه نفهمیدم چند بار دیگه عقب جلو شد!
به نظرتون سالم به مقصد رسیده؟

فرستنده : reza1372

مادرم ميگه بچه مردم زبون باز ميكنن ميگنن بابا مامان ولي من گفتم قوقولي قوقو
واقعا چرا نكه مادر پدر واقعي من مرغ و خروسن

فرستنده : alim2

سیبیل بابام بچرخه اگه دروغ بگم!دیروز تو ایستگامترو طالقانی بودم داشتم از دانشگاه برمیگشتم تو فکر وخیال تیکه های اون روز کلاس حسابداری بودم که دیدم دوتا دختر اونورتر وایسادن دارن بهم میخندن!نگو منم حواسم نیس دارم زوری بلیط اعتباری رو از تو ااون سوراخ رد میکنم!هیچی دیگ اومدم درستش کنم زل زدم تو چششون و قه قه مثه دیونه ها خندیدم بعدش انگشتمو گذاشتم رو لبم شروع کردم: بیل بیل بیل بیل دختره:آخی بیچاره دیوونه بود کاش بش نمیخندیدیم،چقدم خوش تیپه اصلا بش نمیاد!خداروشکر خطر رفع شد سوتی حساب نشد

فرستنده : abas_m223
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 112
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 46
  • بازدید ماه : 161
  • بازدید سال : 361
  • بازدید کلی : 3,673