اون دخترایی که وقتی یه پسر مودبانه میره جلو ازشون میخواد که اگه امکان داره چند دقیقه وقتشون رو بگیرن.
بهش نخندن. یا مسخرش نکنن.
شاید بلد نیست مثل دیگرون شماها رو به بازی بگیره!!!
شاید واقعا" عاشقتون شده؟
نمیدونم چی بگم ولی نکنین این کارو!!!
گناه دل شکن هارو به پای طراحان دل ننویسید...
اگر توانستید
یه سری از حیوونا رو گذاشتیم تو باغ وحش،برای نمایششون پول می گیریم..
یه سری ها رو کردیم تو قفس بدلیل اینکه نمی تونن از خودشون دفاع کنن، ضعیفن..
یه سری ها رو سر میبریم و می خوربم چون لذیذن...
یه سری رو برای تفریح میریم شکار می کنیم..
یه سری رو برای تفریح با کرم گول میزنیم و صید می کنیم...
یه سری رو پوستشون رو می کَنیم و باهاش کیف و کفش درست می کنیم چون زیبان...
بعد بر این باوریم که اونــــا وحــــشــــی اند و مـــــا اهـــــلی...!!
شاید برایت عجیب است این همه آرامشم!
خودمانی بگویم به آخر که برسی دیگر فقط نگاه میکنی...
مــــــادر تنها کسیه که میتونی براش ناز کنی
سرش داد و بیداد راه بندازی ، باهاش قهـــــــــــر کنی !!!
اما با اینکه تو مقصـــــــر بودی بازم با یه بشقاب غـــــــــــذا
با لبخند میاد و میگــــــه :
با من قهری با غذا که قهـــــــر نیستی
مـــــنــــ
ســوســـو میـــزنـــمــ
فــانـــوس ها تــمــاشـــایــمـــ میــکــنــنــد
چـقــــدر ســـخـتــہ
منـــطـقــے فـڪـــر ڪــنــے
وقــتــے اפـــســـاســـاتـــت داره פֿـــفــت مـیــڪــنـہ . . .
به انتظار نبودی ، ز انتظار چه دانی ؟! تو بی قراری دل های بی قرار چه دانی ؟
در ميان مردمي كه مي دوند براي "زنده بودن"
آرام قدم بردار براي " زندگي كردن"..
به كسي اعتماد كن كه بتواند سه چيز در تورا تشخيص دهد:
اندوه پنهان شده در لبخندت را
عشق پنهان شده در عصبانيتت را
و معناي حقيقي در سكوتت را..
حس با حالو عاشقانه ای که تو صدا کردن دوست
دختر/پسرت یا همسرت با اسم خودش هست ,تو هیچ کدوم از اینا:عزیزم ,خوشگلم ,... نیست انصافا
شاید چون:
کلی اسمشو تو کتابو دفترو وقتی دلت برات تنگ شده یا قبل از بدست آوردنش نوشتی,آخ زدم تو خال:-))
با زنت شوخی کن
سر به سرش بگذار
از غذایش بِچِش
از دستپختش تعریف کن
و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری
آسمان خدا به زمین نمی آید!...
آخر می دانی؟
او همان دختر رویاهای دیروزت است
که به آشپز خانهء زندگی امروزت آمده!...
باور کن بدون او
اجاق خانه ات حسابی کور کور است!
از انسانها غمی به دل نگیر؛ زیرا خود نیز غمگین اند؛
با آنکه تنهایند ولی از خود میگریزند زیرابه خود و به عشق خود و به حقیقت خود
شک دارند؛ پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند؛
وقتی پایت خواب می رود نمی توانی درست راه بروی لنگ می زنی!
وقتی قلبت خواب می رود نمی توانی درست فکر کنی عاشق می شوی . . .
وینستون چرچیل یکی از سیاستمداران بزرگ انگلیس بود.
روزی در کوچه ای بسیار تنگ که فقط یک نفر میتوانست رد شود با یکی از سرسخت ترین رقبایش برخورد کرد
رقیبش گفت من هیچوقت این کار را نمیکنم که خودم را کناربکشم تا آدم احمق و بیشعوری مثل تو رد شود
چرچیل با کمال خونسردی گفت اما من این کار را میکنم و خود را کنار کشید
کاش میشدآدم اصلا دل نداشت یاکه باتنهاییاش مشکل نداشت کاش میشدآدما عاشق نشندیاکه درگیر دل کاذب نشندکاش میشدهمنشین بادبودیانبودویاکه دائم خواب بودکاش میشدآدمکهارو ندیداین همه نامهربانیهاراندیدکاش میشدازهمان آغازکارآفتاب صبح فرداراندید.....
کاش جنس دلها از کاغذ بود نه ازشیشه! آری ، سوختن بهتراز شکستن است.